معرفی کتاب «چرا ملت ها شکست می خورند»

دارون آسم اوغلو برای اقتصادخوان های ایرانی که از وضعیت آموزش اقتصاد ایران که هنوز در انقلاب صنعتی درجا می زند خسته شده اند و سعی می کنند در مرز دانش اقتصاد حرکت کنند اسمی آشناست. اقتصاددان ترکیه ای دانشگاه MIT که دغدغه توسعه جهان سوم او خیلی معروف است. یادم می آید زمانی که در کلاس تاریخ عقاید اقتصادی دکتر پیغامی ، استاد فرمودند : «امید می رود ایشان یکی از نوبلیست های آینده باشند» خیلی از این حرف استقبال نکردم ، اما زمانی که «چرا ملت ها شکست می خورند» را به عنوان منبع امتحان مطالعه کردم ، ایشان را یکی از اقتصاددانان متفکر قرن 21 شناختم که شاید افتخار دریافت نوبل اقتصاد را پیدا نکند ، اما بدون شک یکی از اقتصاددانانی است که در اندیشه توسعه گرایی در جهان سوم اثر گذار خواهد بود.

در این پست «چرا ملت ها شکست می خورند» را به شما معرفی می کنم. خلاصه و نقدی از این کتاب هم توسط مرکز پژوهش های مجلس در فضای وب منتشر شده است.

«چرا ملت ها شکست می خورند» ترجمه ای اشتباه از عنوان «why nations fail» ، کتابی است از نویسنده ای که اگرچه کاملا در جریان غالب (mainstream) علم اقتصاد می اندیشد ، اما به خاطر تعلق به یکی از کشورهای درحال توسعه و آشنایی با مسایل نهادی خاص این منطقه ، در تحلیل اقتصادهای درحال توسعه از علم اقتصاد به شکل «بومی تر» ای نسبت به دیگر اقتصاددانان نئوکلاسیک استفاده می کند. نویسنده ، کتاب خودش را در بحبوحه انقلاب های کشورهای عربی می نویسد. عاصم اوغلو در مقدمه کتاب خود به خوانندگان وعده می دهد بعد از تمام کردن این کتاب ، و آشنا شدن با علت اصلی عقب ماندگی ملت ها و پیشرفت ملت هایی دیگر ، می توانیم نظر بدهیم که آیا انقلاب رخ داده در مصر در براندازی حکومت دیکتاتوری مبارک می تواند سرآغاز یک دوره جدید پیشرفت اقتصادی باشد یا نه.

در فصول ابتدایی کتاب ، مهمترین نظریه های تبیین کننده علت شکست ملت ها نقد می شوند و هیچ کدام شایسته یک تبیین دقیق از علت شکاف در پیشرفت و عقب ماندگی ملت ها شناخته نمی شوند. از نظریه فرهنگی وبر در «اخلاق سرمایه داری و روح پروتستانیزم» تا نظریه سوءمدیریت در جهان سوم همگی بررسی شده و به چالش کشیده می شوند. از نظر من البته این فصل از کتاب ضعیف ترین قسمت آن است زیرا به علت محدودیت مجال سخن ، نویسنده نتوانسته است به خوبی از عهده رد این همه نظریه در یک فصل بر بیاید.

در ادامه کتاب اما ، روایت دوگانه و «آمیخته» ی مولف از تاریخ عقب ماندگی های ملت های نقاط مختلف دنیا ، از مکزیک تا آفریقا و اسپانیا تا کشورهای شرق آسیا ، چیزی است که شما را تا آخرین صفحه کتاب به پیش می برد. منظور از روایت دوگانه و آمیخته که از نظر من مهمترین نقطه قوت این کتاب است سبک نوشتاری مولف است. عاصم اوغلو سعی می کند به صورت کاملا تاریخی و روشن ، بدون ارایه هیچ چارچوب نظری شواهد تاریخی و اوضاع نهادهای تصمیم گیر و سیاست گذار موارد مطالعه خودش را به خواننده ارایه کند ، و در انتهای بحث به صورت کاملا نامحسوس چارچوب نظری خودش را به صورت نتیجه گیری فصل به مخاطب ارایه می دهد. به عنوان مثال ، بعد از روایت تاریخ حبشه و چند کشور آفریقایی و این که این کشورها تحت چه شرایط و نظام سیاسی اداره می شدند ، نتیجه گیری می شود که نهادهای سیاسی و توزیع قدرت زمانی که به صورت نهادهای بهره کش (exclusive institutions) در می آیند ، امکان پیشرفت اقتصادی را از تمام جامعه سلب کرده و منابع را به سمت بهره وری اقلیت نخبه حاکم (elite) سوق می دهند و تبیین می شود که چیزی که منجر به یک جریان تاریخی متفاوت در انگلستان انقلاب صنعتی شده است ، تلاش طبقات مختلف جامعه انگلستان برای ساختن نهادهای سیاسی فراگیر (inclusive institutions) بوده است ؛ نهادهایی که امکان اثر گذاری در تصمیم سازی های سیاسی را به همه تمام طبقات اجتماعی می دهد. 

عاصم اوغلو البته فقط به معرفی سیر تشکیل نهادهای فراگیر و بهره کش در ملت های دنیا بسنده نمی کند. در ادامه توضیح می دهد که هر کدام از این نهادها چگونه راه خود را در تاریخ ادامه می دهند و خود را در چرخه های «رذیلت» و «فضیلت» بازتولید می کنند. با ارایه شواهد تاریخی دقیق و جزیی توضیح می دهد چرا در بسیاری از کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین در پس هر انقلابی که علیه استبداد انجام شده است ، دوباره نهادهای بهره کش از دامان همان انقلاب ضد استبدادی متولد می شوند و اقتصاد ملت را بیشتر به عقب بر می گردانند.

در میانه کتاب ، این فرض مطرح می شود که پیشرفت اقتصادی تنها خاص نهادهای سیاسی فراگیر نیست. با اشاره به تاریخ اتحاد جماهیر شوروی و چین و برخی کشورهای دیکتاتوری که در چند سال به رشدهای اقتصادی خیره کننده دست پیدا کردند ، توضیح داده می شود که رشد اقتصادی می تواند از دل نهادهای بهره کش هم استخراج شود ، و در ادامه تفاوت این رشد اقتصادی با پیشرفت اقتصادی که از دل نهادهای فراگیر بیرون می آید مقایسه می شود و روشن می شود چرا این رشد ها ادامه پیدا نکردند.

چرا ملت ها شکست می خورند ، اثری زیبا و بسیار آراسته از اقتصاددان بزرگی است که از زبان دانشگاهی خاص اقتصاددان ها فاصله گرفته و با زبان تاریخی و ساده ، پاسخ خودش درباره این که «چرا ملت ها شکست می خورند» را به مردم عادی ارایه می دهد. از نظر من ، این کتاب بهترین تبیینی است که تا به حال درباره نقش ساختارهای سیاسی و توزیع قدرت در پیشرفت اقتصادها خوانده ام.

بهترین ترجمه کتاب ترجمه انتشارات دنیای اقتصاد است. از کتاب لذت ببرید.