هیچ وقت فکرش را هم نمی کنم که خواهران دو قلوی DGSI و DGSE با سابقه پیچیده فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی در زمان فتنه 88 در ایران، برای بار دوم در یک سال از داعش رو دست بخورند. البته حملات تروریستی برای همه ملتها دردناک و اسفبار است، اما در بعضی مثالهای تاریخی فرصتهای بی نظیری برای تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایجاد کرده اند. حادثه دیشب در نیس فرانسه برای من خیلی شبیه به یازده سپتامبر 2001 بود. اگر برای مردم فرانسه درد و خون داشت، البته برای «راست کیشی اروپایی» نان خواهد آورد ... .

قبل از حملات بروکسل، پاریس و نیس، انتخاب فرانسوا اولاند، پیروزی سوسیالیست ها در پارلمان اروپا، انتخاب سیپراس و بحران بازپرداخت وامهای یونان و موج خاموش ملی گرایی و بحران یکپارچگی اتحادیه اروپا تهدیدات اصلی اروپای «راست» و «یکپارچه» بوده اند؛ تهدیدهایی خطرناکتر از داعش. چه آنکه قبل از تشکیل هیچ گروه تروریستی مسلحی در ینگه دنیا، اروپایی ها در جنگهای اول و دوم 70 میلیون نفر از یکدیگر تلفات گرفتند، تلفاتی یک میلیون بار بزرگتر از حمله دیشب در نیس. 

بعد از اتمام جنگ دوم، محصول چاره جویی های قاره سبز، یک اروپای کاملا «راست» و بادولتهایی اکثرا محافظه کار بوده است. پیمان ماستریخت، اتحادیه تجاری آزاد اروپا و اتحادیه پولی اروپا، سه ستون مهم «جامعه بازاری اروپایی» است که بعد از جنگ دوم در اروپا شکل گرفت. جامعه ای آزاد، راستگرا و تلخکام از «ملی گرایی»، «فاشیزم» و «سوسیالیزم». ملی گرایی و سوسیالیزم همواره در خاطره رسانه ای «جامعه بازاری اروپا» مقصران اصلی کشتار 70 میلیون انسان در دو جنگ محسوب می شوند. 

همانطور که کارل پولانی پیش بینی کرده بود، جامعه بازاری با تشدید نابرابری و عدم توازنهای کلان اقتصادی همیشه اروپا را بین دو محور «چپ» و «راست» حرکت می دهد. بعد از شکست تاچریزم در دهه 1980 ، تضعیف اتحادیه های کارگری، تغییرات قانون کار ،خصوصی سازی های گسترده و نابرابر و اخیرا «بحران مالی 8-2007»، جامعه بازاری اروپا که از این همه ناهنجاری راست کیشان و محافظه کاران سرسام گرفته بود به سمت چپ و رادیکالیزم اقتصادی چرخید. این جا بود که راست گرایی با هوشمندی تاریخی خودش دست به کار شد تا از موجودیت خود دفاع کند. اما حالا دیگر یادآوری آشویتز و مالکیت اشتراکی دیگر اروپایی ها را از گرایش به چپ باز نمی داشت. 

راه کار چیست؟ همانطور که یکبار در یازده سپتامبر تجربه شده است، «امنیت ملی» خیلی خوب میتواند اذهان را از آرمانهای چپ به سمت اقتدار محافظه کاران و راستگراها در حمایت از مردم و ارزشهای دموکراتیک سوق بدهد. 

یک لحظه هم به تئوری توطئه فکر نکنید! اثبات این که حملات تروریستی داعش در بروکسل و نیس توطئه انتخاباتی نیروهای امنیتی اروپایی بوده بسیار مشکل است. 

اما چیزی که اثبات آن سخت نیست، این است که پس از عبور ماشین داعش از روی مردم در شب گذشته، این راستگراها خواهند بود که از روی اکثر انتخابات آتی در کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا عبور خواهند کرد. 

4 سال بعد در همین تاریخ می توانیم به یاد کشته شدگان حادثه نیس، آرای بازماندگان این حادثه تروریستی در همه جای دنیا را با سالهای پس از بحران مالی مقایسه کنیم و این فرضیه را آزمون کنیم که «تهدید امنیت ملی، سناریوی تکراری نجات راستگرایی در اروپایی است که از تمام ایدئولوژی ها اخته شده و هیچ چیز جز هراس و ترس از دشمن خارجی نمی تواند شکافهای اجتماعی آن را به هم پیوند بزند.»