بعد از 6 هفته متوالی ریزش در شاخص کل، بورس اوراق بهادار در 42 مین هفته خود (منتهی به 9 دی) 270 واحد افزایش پیدا کرد. انتظارات آتی از حرکت متغیرهای کلان اقتصادی و پیش بینی آینده بازارهای دیگر دارایی به ما می گوید این هفته را فقط یک افزایش 270 واحدی بدانیم و بی جهت اسم «رشد»، «خیزش»، «نشاط زیرپوستی» و این طور تیترهای جذاب روی آن نگذاریم. واقعیت این است که در شرایط منفی، گاهی تصمیم های سفته بازی سهامداران همیشگی بازار به صورت کاملا تصادفی جهت یکسانی پیدا می کند و باعث افزایش شاخص می شود. ثابت بودن تعداد دفعات معاملات نشان می دهد که تقاضای جدیدی وارد بازار نشده است و همان گروه همیشگی هستند که دارند فعالیت می کنند. 

تپیکس چهارشنبه 9 دی را در کانال 61 هزار واحدی فقط درجا زد. هفته 42 بازار سهام در سال 94، شاخص کل 0.4 درصد افزایش پیدا کرد که همه توجهات را به سمت خود جلب کرد. اما این جلب توجه فقط به خاطر شش هفته متوالی ریزش بود نه به خاطر امید به افزایش بیشتر. 

عمده نمادهایی که در این هفته باعث افزایش 270 واحدی شاخص شدند «ابزار پزشکی»، «چاپ و انتشار»، «ساخت محصولات فلزی» بودند. همه ناظران بازار بورس می دانند «صنایع کوچک» زمانی فعال می شوند که لیدرهای غول پیکر بازار سرمایه نمی توانند بازار را تکان دهند و سفته بازان با خرید سهام این صنایع تلاش می کنند تا سودهای کوتاه مدت حداقلی بدست بیاورند. 

مهمترین دلیلی که می توانم ارایه کنم تا بگویم افزایش شاخص ناشی از یک حرکت تصادفی سفته بازانه بود این است که هم این نمادها و هم شاخص در سه هفته آینده افت می کنند، زیرا خرید آن ها برای فروش در کوتاه مدت بوده است، نه برای نگهداری به امید افزایش ارزش در آینده. به راحتی می بینید که چند روز دیگر کارگزاری ها و سفته بازان حقیقی با فروش این سهام در حداکثر قیمت دوباره شاخص را به روند بلند مدت خود (رشد صفر درصدی و منفی) بر می گردانند. 

نشان به این نشان که در روز چهارشنبه هم رشد مداوم شاخص تا نیم ساعت آخر معاملاتی ادامه داشت و تقاضا کنندگان برای فروش سهامی که اول صبح خریده بودند حتی برای شنبه هم صبر نکردند و در نیم ساعت آخر کار خودشان را کردند. «رمپنا» که در چهارشنبه بیشترین اثر مثبت را بر شاخص داشت در طول روز نزدیک به 40 تومان نوسان داشت و عمده معاملات آن در ساعات نه تا یازده صبح انجام شد. وقتی شاخص کل و قیمت سهام اثر گذار به به صورت ساعتی افزایش می یابد و بعد در یک ساعت آخر مقداری از آن افزایش را خنثی می کند، چیزی به جز سفته بازی به ذهن من نمی آید چون اگر غیر از این می بود و «بازار» انتظار تغییرات مثبت را در آینده سهم می دیدند، سهام را حداقل برای یک هفته نگه می داشتند. 

نرخ ارز، نفت، رشد اقتصادی

نرخ ارز همچنان صعودی است و دارد برای سفته بازان جذاب می شود. امید افزایش نرخ تورم در آینده می رود و بازار کالاها هم دارد برای سال آینده جذاب می شود. قیمت نفت همچنان نزولی است که نشان می دهد دولت حالا حالا ها توان تکان دادن اقتصاد با سیاست های مالی را ندارد. رشد اقتصادی هم هنوز محقق نشده تا یک حرکت مثبت در تمام صنایع بزرگ بورسی شاهد باشیم. پس چرا بعضی روزنامه ها تلاش می کنند تا به زور بگویند بورس «نشاط» و «تحرک» دارد؟ 

بورس ها واقعا دماسنج های اقتصاد هستند. هر چقدر هم که سفته بازی در بورس بیشتر از دیگر بازارها مشاهده می شود، اما روند بلند مدت همان است که اقتصاد کلان دارد. حداقل چیزی که می توانیم بگوییم این است که اقتصاد کلان اگر بدتر نشده است، تغییری نکرده است پس بورس هم نمی تواند بهتر از کل اقتصاد عمل کند. بورسی جزیی از اقتصاد است. 

دولت خودروسازها را از ورشکستگی رسمی نجات داد، پتروشیمی ها هنوز نتوانسته اند (یا نخواسته اند) جبران حاشیه سود از دست رفته را با تغییر تکنولوژی و تولید محصولات باارزش تر پایین دستی جبران کنند، فولاد زمین گیر شده است و از همه مهمتر ساخت و ساز به عنوان لوکوموتیو اقتصاد ایران که هر وقت به خواب برود بسیاری از صنایع خرد و بزرگ با او به خواب می روند هنوز تکانی نخورده است. پس دوباره سوال می پرسم، چرا باید آینده خوبی در انتظار بورس باشد؟ 

رسانه های این ور، رسانه های آن ور

من به عنوان یک دانشجوی اقتصاد مالی و کسی که به صورت مداوم بازارهای مالی ایران و جهان را رصد می کنم، به جرات می گویم تفاوت زیادی بین گزارش دادن های رسانه های ما و رسانه های معتبر اقتصادی دنیا در اطلاع رسانی وجود دارد. هیچ وقت ندیدم که Bloomberg این قدر نخ نما واقعیت های بازارهای مالی آمریکا را وارونه گزارش دهد. وقتی همه دنیا می دانند تا وقتی اقتصاد چین در رکود باشد، بازارهای مالی آمریکا هم در رکود است و وقتی همه دنیا می بینند که انقباض پولی فدرال ریزرو سال 2016 را هم مانند سال 2015 سال بی رمقی خواهد کرد، هیچ وقت Bloomberg سعی نمی کند به زور مقابل تمام واقعیت های اقتصادها قلم بزند. اما در ایران هستند دوستانی که با تمسک به ناآگاهی عمومی از روش تحلیل صحیح اقتصادی، تلاش می کنند تا همیشه یکطرفه قضاوت کنند و در تحلیل اقتصادی صادق نباشند. 

نمی خواهم کسی را متهم به چیزی کنم، اما آن چه می بینم (چه زمانی که خبرنگار اقتصادی بودم و چه الان که فقط صفحه روزنامه ها و خبرگزاری ها را مطالعه می کنم) این است که واقعیت در خیلی جاها قربانی قلم های بی صداقت می شوند. حرفه روزنامه نگاری اقتصادی یک فعالیت جدی و حرفه ای است و دارای اصولی است که شرط اول آن متعهد بودن به علم اقتصاد است. علم اقتصاد تحلیل هایی متفاوت از روزنامه های ما ارایه می کند. خوب است صادق باشیم.