در دو ماه باقی مانده به انتهای فرصت مذاکرات ، تمام تخم مرغ های ملت در یک سبد قرار گرفته است.  تیم کار کشته سیاسی - رسانه ای دولت در این مقطع حساس تعیین سرنوشت ملت و نسل های آینده این کشور را به میز مذاکره گره زده است که شکست در آن همه ما را غرق خواهد کرد. دولت یازدهم تمامی زمین های بازی اش را به یک زمین تبدیل کرده و شکست در این یک زمین یعنی شکست کامل دولت و از دست دادن انتخابات مجلس و ریاست جمهوری 94 .البته قدرتی که ساختار سیاسی جمهوری اسلامی به دولت های خود داده است (درست یا غلط) باعث شده که تمام حوزه های زندگی ملت هم به یک موضوع بستگی پیدا کند که شکست در آن شکست ملت باشد در اقتصاد و سیاست. دولت دارد با دست خالی به مذاکره می رود.

اقتصاد سیاسی ما به صورت وسیعی به بازار داخلی و نفت ما بستگی دارد. قیمت نفت در عرضه و تقاضای بازار خودش تعیین می شود و وضعیت بازار داخلی ما هم تحت تاثیر سلایق فرهنگی و عادات مصرفی و درآمد ما تعیین می کند چه مقدار از چه کالایی مصرف کنیم و چقدر رفاه کسب کنیم. از زمان مشروطه تا به الان ، تنها چیزی که تمام زندگی مردم ایران را به یکباره به خودش متصل می کرد و آن قدر قدرت داشت که سرنوشت زندگی میلیون ها ایرانی را به تنهایی رقم بزند «جنگ» بود. اشغال ایران در شهریور 1320 و هشت سال جنگ ایران با عراق ، به ما نشان داد که وقتی جنگی رخ می دهد همه چیز خود به خود در خدمت تامین لجستیک جنگ در می آید و روال عادی کارها تا مشخص شدن برنده نهایی جنگ متوقف می شود. همین مساله دلیل این است که بعضی صاحب نظران عقیده دارند اگر تا 20 سال دیگر جنگی به این کشور (ایران) تحمیل نشود ، رشد مولفه های قدرت ایران (علم ، فرهنگ ، اقتصاد و سیاست ) این کشور را به قدرت تعیین کننده منطقه ای و شاید جهانی تبدیل می کند. 

بعد از گذشتن 20 سال از جنگ تحمیلی ، یک بار دیگر تمام وجوه زندگی ایرانی ها به یک چیز متصل شده است که نتیجه آن نتیجه نهایی زندگی ایرانی ها  را تعیین می کند. امروز بازی خطرناکی که به دست دولت یازدهم شروع شده است ، گره زدن تمام عرصه های زندگی ایرانی ها به مذاکرات هسته ای است. اما این بار نه طبیعت مذاکره که خود تیم اداره کننده کشور هستند که این کار را انجام داده اند. 

گذشته از این که چه مقدار از تورم و بیکاری امروز اقتصاد ایران با آزمون های معنادار تخصصی آماری دانش اقتصاد به خاطر تحریم های خارجی تشخیص داده می شود ، این مساله مطرح است که آیا حل مشکل تحریم ها و برداشتن آن ها باید در میز مذاکره انجام بپذیرد؟ 

وقتی به بازی حریف نگاه می کنیم ، می بینیم میز مذاکره برای آمریکایی ها مهمترین ابزار رسمیت بخشیدن به نتیجه ای است که تلاش می کنند به آن دست پیدا کنند. در دنیای بعد از جنگ جهانی دوم ، هر موفقیت و معاهده سیاسی بین المللی باید از طریق نهادهای قانونی و سیاسی بین المللی مورد تایید قرار بگیرد تا «رسمیت» پیدا کند. تمام تلاش های ما بعد از بیرون راندن عراق از خاک کشور برای متجاوز نامیده شدن آن کشور در قطعنامه 598 و گرفتن رای دادگاه لاهه به نفع خودمان به همین خاطر بود. در مناقشه هسته ای امروز با ایران - که به شدت برای آمریکایی ها مهم است - چیزی که به عنوان توافق نهایی از مذاکرات خارج می شود به عنوان نتیجه رسمی و مورد اجماع جامعه جهانی تا ابد در تاریخ روابط بین الملل و کتاب های درسی دانشکده های علوم سیاسی باقی خواهد ماند. 

آمریکایی ها که مذاکرات زیادی را از سر گذرانده اند ، ظرفیت های مذاکره را به خوبی می شناسند. چیزی که به عنوان تاکتیک بسیار موثر آمریکا تا به امروز در مذاکرات دنبال شده است ، استفاده از ابزارهای فرا دیپلماتیک در ساختن موضع قدرت و بعد استفاده از این موضع قدرت در مذاکرات برای رسیدن به نتیجه مطلوب است. وقتی آن ها از گزینه نظامی صحبت می کنند ، وقتی ایران توسط مجلس سنا به وضع تحریم های بیشتر تهدید می شود ، وقتی بیرون از مذاکرات با کشورهای حاشیه خلیج فارس برای حمله به یمن و فشار نظامی بر متحدان ایران رایزنی می شود ، در حقیقت از تمام ابزارهای موجود برای ساختن موضع قدرتی که در مذاکرات تعیین کننده است استفاده می شود تا ایران به کمترین امتیازات ممکن راضی شود. به همین خاطر است که مذاکره هسته ای با ایران در آمریکا یک مساله چند جانبه است و همواره در کنار مذاکرات ، وضعیت شاخص های کلان اقتصاد ایران ، جمعیت راهپیمایی ها ، درصد مشارکت مردم در انتخابات و رایزنی های احزاب داخلی به دقت بررسی می شود.

با این حال ، تاکتیکی که در طرف خودی مذاکرات دیده می شود کاملا به عکس است. دولت ما نه تنها از ابزارهای در دسترس و ظرفیت های سیاسی و اقتصادی خود در مذاکرات استفاده نمی کند ، که به صورت غیر قابل توجیهی تمام فشار و ریسک مذاکرات را روی تیم مذاکره کننده متمرکز کرده است. 

خلاف ایران که برای تعیین سناریو در مذاکرات مجبور است عملکرد بازیگران متعددی را در آمریکا در نظر بگیرد ، آمریکایی ها به آسانی فهمیده اند که تنها یک حریف مقابل آن ها وجود دارد و آن تیم مذاکره کننده وزارت امور خارجه است. 

دولت ما مجلس کشور را کاملا در اثر گذاری بر روند مذاکرات خلع سلاح کرده است درحالی که آمریکایی ها به سنا این امکان را دادند که بر توافق نهایی نظارت و اثرگذاری داشته باشند. 

ایالات متحده به شدت در خاورمیانه به دنبال شکل دادن به ابزار فشاری بر ایران است. ترکیه و عربستان با وجود اختلافات بسیار عمیق در مسایل منطقه ای (مصر ، و...) توسط آمریکا برای فشار آوردن بر سوریه به عنوان بازوی قدرت منطقه ای ایران همداستان شده اند و ایالات متحده از این میان در حال بهره برداری در مذاکرات است. اما دولت ما یک رویکرد کاملا منفعل در قبال تحولات منطقه ای گرفته است و می بینیم که جز موارد معدودی (مانند حمله عربستان به یمن) به هیچ وجه از پیروزی های منطقه ای ما در جنگ های منطقه به نفع مذاکرات در بیانات رییس جمهور و وزیر امور خارجه استفاده نمی شود. این یعنی معطل گذاشتن مولفه قدرت نظامی در دیپلماسی خارجی.

تحریم های آمریکا بر روسیه شدیدا باعث نزدیکی مواضع این کشور به ایران شده است. این مساله ترسی بود که به روشنی در تیترهای روزنامه های آمریکایی دیده می شد. متاسفانه در این زمینه هم هیچ برنامه ای در دستور کار دولت محترم برای خارج کردن مساله اقتصاد از زمین مذاکرات دیده نمی شود. روسیه از قبل از فروپاشی شوروی در تامین مواد غذایی مردم خود به بیرون از خودش وابسته بوده است و امروز اسپانیا صادرات مواد غذایی به این کشور را متوقف کرده است. این یعنی خروج رقیب جدی اروپایی با پاهای خود از بازار روسیه که اصلا به چشم وزارت صنعت معدن و تجارت نیامد !

تیم مذاکره کننده آمریکایی امروز با یک پشتیبانی کامل از نیروهای رسانه ای ، اقتصادی و سیاسی غیر دولتی وارد مذاکرات شده است و میوه همکاری های تیمی خودش را در میز مذاکره می چیند.

اما بازی خطرناکی که دولت محترم در مذاکرات شروع کرده است ، با دست خالی رفتن به این مصاف است. امروز دولت سرنوشت ملت را به صورت غیر قابل دفاعی به یک نقطه شکننده تکیه داده است. این ناشی بازی ، تضمین پیروزی های انتخاباتی آینده دولت را به شکست ملت ایران وابسته کرده است. در این میان ، تنها کاری که از دست ام برمی آید این است که منتظر بمانم و ببینم نتیجه چه می شود؟

خیر پیش