علی رغم آن چه در مدل های اقتصادی Given و یا بهتر Hidden در نظر گرفته می شود ، ساختار روابط سیاسی بین ملت ها نقش محوری در وضعیت اقتصادهای ملی و اتحادیه های منطقه ای دارند. در این گپ نوشت سعی کردم عنصر «وحدت» را به عنوان مهمترین اصل ایدئولوژی سیاسی اسلام وارد تحلیل اقتصادهای مسلمان کنم. 
این گپ نوشت البته با توجه به اطلاعات دانشجویان اقتصاد نوشته شده است ، اما برای مخاطبان غیر اقتصادی هم قابل فهم و نظر دهی است. 
یاعلی


ساختار های سیاسی همیشه گربیان اقتصاد ها را می گیرند

برای افرادی که بازارها را پایه ای ترین نهادهای اقتصاد می دانند که برای برپا شدن نیاز به هیچ نهاد دیگری ندارند ، نیازی هم به بررسی ساختارهای سیاسی و توزیع قدرت و روابط بین الملل وجود ندارد. در دنیای رابینسون کروزوئه اقتصاد خرد که فقط نفع شخصی و بهینه گرایی تمام کارها را انجام می دهد ، اجازه ورود به Alexis Tsipras داده نمی شود تا با تکیه به یک پیروزی سیاسی جلوی تعادل عمومی اتحادیه یورو را بگیرد. اما در دنیای واقعی ، اقتصاد و سیاست همیشه برادرهای ناسازگار هم بودند.

بحران بدهی های یورو هیچ وقت به این اندازه تیترهای درشت Bloomberg Bisinuse را به خودش اختصاص نداده بود. این بار سماجت (بخوانید شاخ بازی !) یک سوسیالیست جوان و سرسخت در یونان است که باعث شده تک تک جلسات Troika و خانم مرکل با نخست وزیر یونان خبرهای اول مهم رسانه ای اقتصادی شوند. این یعنی اگر سیاست نمی بود ، هیچ وقت این مقدار منابع به موضوع یونان اختصاص نداشت.

الکسیس سیپراس نخست وزیر یونان طبق وعده خود زیر بار ادامه ریاضت اقتصادی و بدهی های دولت یونان به آلمان نمی رود. این سوسیالیست 40 ساله وفاداری چندانی به نظم لیبرال دموکراسی اروپایی ندارد. از نظر او الان ملی گرایی مهم تر از نظم جهانی است. به همین خاطر تهدید کرد که اگر به کاری که دوست ندارد مجبور شود ، از اتحادیه اروپا خارج می شود. ترک برداشتن ساختار سیاسی EU که به زحمت اروپایی های متکثر (از نظر نژاد ، زبان و گذشته سیاسی) را کنار هم نگهداشته است ، کاری با اقتصادهای اروپایی خواهد کرد که در دراز مدت هم به تعادل بر نگردند ! به همین خاطر است که این برون رفت از این بحران محتمل اقتصادی اروپایی با راه حل های سیاسی دنبال می شود. مذاکرات سیاسی و میانجیگری IMF و .... .

قصد من از زدن این حرف ها صحبت کردن درباره ملت های اروپایی و مشکلات اقتصادی آن ها نیست. فقط می خواستم اشاره ای کنم به این که روابط بین الملل مثل موکتی است که زیر سفره اقتصاد پهن شده است. خیلی به ندرت تکان می خورد اما اگر یک روز بخواهد جمع شود حتما سفره را به هم خواهد ریخت. اتفاقی که امروز به شدت در کشورهای مسلمان دیده می شود. اقتصاد کشورهای مسلمان امروز مانند جزیره های جدا از همدیگر هستند که روی بستر روابط سیاسی دولت های شان قرار دارند. تا مساله «روابط بین الامم» بین امت های اسلامی حل نشود ، اقتصادهای این منطقه از این جزیره های بی ثبات و کوچک فراتر نخواهند رفت.

چیزی که اقتصاد ملت های مسلمان به دنبال آن هستند ، تنها در سایه وحدت کلمه تحقق پیدا می کنند. جک سال ما مسلمانان این است که در اقتصاد ، هر کدام بانکداری اسلامی را در کشورهای مان به اندازه ای بسط داده ایم که سیگمای آن ها این بازار را به سریع ترین بازار در حال رشد دنیا تبدیل کرده است ، اما در سیاست ایران و ترکیه و عربستان و ... طوری با هم درگیراند که هیچ وقت این بازار به یک اتحادیه پولی تبدیل نخواهد شد. تا زمانی که وحدت بین مسلمین به این شکل مورد تعرض قرار بگیرد ، خرید سلاح همواره رقمی چند برابر هزینه حج و سفرهای زیارتی خواهد داشت و عزت مسلمین جهان به آن ها باز نخواهد گشت.

رسول الله ص حدیثی دارند که در آن مسلمین به کشتی تعبیر می شوند که اگر یک جای آن شکسته شود ، همه با هم غرق می شوند. تا رابطه بین امم اسلامی « رحماء بینهم اشداء علی الکفار » نباشد ، روزگار همین خواهد بود و رشد و توسعه با اقتصادهای مسلمان قهر خواهد کرد.

نکته :

آن چه این جا از رشد و توسعه بحث می شود ، به معنی اعم آن یعنی پیشرفت و به روزی بوده و اشاره به هیچ تعریف خاصی از این دو مفهوم در علم اقتصاد و سیاست ندارد.