در حال حاضر شک ندارم که تمام دولت های کشور از بازی با «پول» زمین خوردند. «پول» یا آن چیزی که امروز به آن «نقدینگی» می گوییم ابزار خطرناکی است که از دولت سازندگی هاشمی تا دولت عدالت احمدی نژاد برای پر کردن صندوق های رای به نفع خود با آن بازی کردند و شکست خوردند. پول مانند غول در شیشه ای ست که به هیچ جناح سیاسی تعهدی ندارد و اگر از شیشه خود بیرون بیاید دیگر نمی توان آن را کنترل کرد. 
ماه گذشته ابوالفضل اکرمی، مدیر کل بانک مرکزی مدیر کل اقتصادی بانک مرکزی آمار نقدینگی دولت جدید را منتشر کرد؛ از زمان خشایار شاه تا آخر دولت احمدی نژاد، 479 هزار میلیارد تومان، در 26 ماهه اول دولت روحانی 872 هزار میلیارد تومان! 
فکر می کنم ضروری است تا بدانیم چه می شود که دولت ها به قول معروف «پول چاپ می زنند» و این کار با اقتصاد چه می کند؟ 
جمله ای به یاد ماندنی از کلاس هایی تاریخ اندیشه های اقتصادی دکتر عادل پیغامی به همیشه در خاطرم ثبت شده است. «اگر از من بپرسید خطرناک ترین چیزها در کشور چیست می گویم طبقه متوسط شهری و پول!». پول در اقتصاد تعیین کننده ارزش اسمی همه چیز است. از نرخ ارز، تا نرخ سود بانکی و قیمت کالاها و اوراق بهادار بازار سهام. اثر پول بر قیمت های اسمی باعث می شود تا این انگیزه در دولت ها ایجاد شود تا به جای انجام اقدامات اثر گذار و بلند مدتی که تولید ثروت را در اقتصاد افزایش می دهند، با بازی با بخش اسمی اقتصاد، سبدهای رای خود را با گول زدن رای دهندگان پر کنند و تبعات بلند مدت آن را برای مردم و دولت های بعدی بگذارند. 
در اقتصاد ایران، وقتی دولت ها نفت را به قیمت خوبی می فروشند، با فروش دلارهای نفتی به بانک مرکزی ریال می خرند و این ریال را در داخل اقتصاد ایران هزینه می کنند. سازوکار به این صورت است که کالایی (به اسم نفت) به خارج از کشور فروخته می شود، و کالایی در داخل کشور با این ریال های نفتی خریده می شود. آیا وقتی در اقتصاد ایران ریال های نفتی شروع به خرید کالاها و خدمات می کنند، کالا و خدمتی تولید شده است؟ مسلما نه ! هنوز کالایی در داخل کشور تولید نشده است، اما تقاضای خرید آن از سوی دولت تولید شده است. نتیجه تقاضای بدون عرضه چیست؟ تورم. 
حالا فرض کنید شب عید است و دولت خدمت کارمندان و کالاهای پیمانکاران و صنعتگران و سایر فعالان بخش خصوصی را خریده است. این پول به مردم منتقل می شود. مردم با این پول چه می کنند؟ شب عید است و همه وارد بازارها می شوند و از همدیگر کالاها می خرند. کارمند به مغازه دار پول می دهد و مغازه دار این پول را برای اجاره مغازه به صاحب ملک می دهد و صاحب ملک با این پول به مسافرت کیش می رود و هتل دار کیش این پول را به کارکنان هتل خود می دهد و ... این پول در اقتصاد می چرخد. آیا در قبال آن کالایی تولید شده است؟ مسلما نه ! نتیجه آن چه می شود؟ تورم بیشتر !!
این مثال ساده (و البته پر از نقص) واقعیت پیچیده اقتصاد ما را توضیح می دهد. ما هستیم که کار می کنیم، اما دولت ها هستند که نتیجه کار ما را با ریال های نفتی می خرند. همه ما در اول سال از این که دولت به ما پول داده است خوشحال هستیم، اما آخر سال از این که تورم 15 درصد بیشتر شده است ناراحت می شویم. دوباره نارضایتی عمومی شکل می گیرد و دولت در شب عید سال بعد از ترس مردم از دلارهای نفتی را به بانک مرکزی می فروشد و ریال نفتی می خرد، و به کارمندان و پیمانکاران و صنعتگران می دهد و همه خوشحال و شادمان وارد بازارها می شوند و ... داستان ادامه دارد. وقتی هم خسته می شویم،
چه چیزی باعث می شود که مردم هر سال شب عید گول دولت را بخورند و پایان سال چوب دولت را ؟ و بعد شب عید سال دوم دوباره گول بخورند و بعد پایان سال دوم دوباره از تورم چوب بخورند؟ بی اطلاعی رای دهندگان. رای دهندگان نسبت به تورم واکنش نشان می دهند، درحالی که نمی دانند تورم باتاخیر نسبت به انتشار بی رویه نقدینگی ایجاد می شود. آن ها باید شب عید وقتی دولت حساب شان را شارژ می کرد نسبت به عملکرد دولت بدبین می شدند. مردم از نقدینگی بی خبرند و از تورم باخبر می شوند و گول دولت و چوب تورم را باهم می خورند !!!
این داستان ما بود تا الان. بعد هم که هر هشت سال از فلانی نژاد خسته می شدیم به فلانی رای می دادیم. ما هنوز باور نکرده ایم که هر کسی که رای بیاورد بالاخره اسمش می شود دولت و طبع دولت این است که اشتهای رای آوردن دارد. ما دولت هایمان را بعد از انتخاب کردن کنترل نمی کنیم. 
حالا فرض کنید فلانی نژاد دولت را به فلانی تحویل داده است و قیمت نفت هم 30 دلار شده است. درآمد دولت تمام شده است. به قول معروف «ارزی نداریم» و ریال می خواهیم. دولت از بانک مرکزی پول قرض می گیرد و بانک مرکزی هم به او قرض می دهد، اما این بار حساب بانک مرکزی بر خلاف سال های گذشته با دلار نفتی شارژ نمی شود. مردم شب عید به بازار می روند، اما به یکباره می بینند قبل از این که خرید کنند تمام کالاها - خصوصا لوازم خانگی و پوشاک ترک و طلا - گران شده است. می شنوند «دلار گران شده» اما نمی فهمند چرا؟ دلیل آن این است که وقتی دولت آن ها داشت پول منتشر می کرد، نسبت به قیمت نفت حساس نشدند و از دولت نپرسیدند پول طرح های تامین اجتماعی و اتمام فاز فلان پارس جنوبی و ساخت سد بهمان را با کدام درآمد دادی؟ در نتیجه بی خبری دوباره آن ها از یک چیز مهم باعث شد تا این بار برخلاف سال های قبل، شب عید هم خوشحال نشوند و باز گول دولت و چوب تورم به علاوه ترکه نرخ ارز را هر سه باهم بخورند. 
علت این که دوباره گول خوردیم این است نمی دانستیم دولت ها نه تنها در پر کردن سبدهای رای خودشان بسیار «طماع» هستند، بلکه نسبت به انجام وظایف خودشان بسیار «تنبل» نیز هستند. زمانی که دولتی می خواهد از زیر کار در برود، به مردم می گوید «مذاکره می کنیم»، «تحریم ها برداشته می شوند» و «دارایی هایمان برمی گردد» تا مردم نفهمند این دولت در اصل باید «موانع قانونی فعالیت بخش خصوصی را برطرف می کرد» و «وابستگی بودجه را از نفت کم می کرد» یا «از صنایع دانش بنیان حمایت می کرد.». 
دولت باید مثل ما مردم کار کند. نباید حرف بزند. دولت ها هم طماع هستند و هم دوست دارند به طمع های خودشان با تنبلی برسند. دولت ها با بخش اسمی بازی می کنند و ارزش بخش واقعی (بخوانید اقتصاد مردمی) را دستخوش نوسانات و تغییر قرار می دهند و ما هم به آن ها رای می دهیم. یکبار به فلانی نژاد رای دادیم، نشستیم سر جاهایمان و وقتی او با تغییرات اسمی اقتصاد گولمان زد. وقتی چوب خوردیم به فلانی رای دادیم و او هم با تغییرات اسمی و دیپلماسی ما را گول زد. در دوران فلانی نژاد نقدینگی داشتیم و در دوران فلانی ابر نقدینگی داریم. برای این که دوباره چوب نخوریم، باید اصول رای دادنمان را اصلاح کنیم. دولت ها را برحسب وعده هایی که درباره بخش واقعی و تولید داخلی می دهند قضاوت کنیم و وقتی از پای صندوق های رای به خانه هایمان بازگشتیم، به دقت مراقب رفتارهای او باشیم. دولت های ما باید از آگاهی ما بترسند و فکر نکنند با «بازی با پول و نقدینگی» می توانند ما را گول بزنند. اگر انتظاراتمان را اصلاح کنیم، یعنی توقعات درست داشته باشیم در دفعه بعد به کسی رای می دهیم که به جای وعده های کلی و مبهم درباره «عدالت» یا شامورتی بازی های سیاسی به اسم «رفع تحریم»، به کسی رای خواهیم داد که «تولید ملی» و «اصلاح قوانین مالیاتی» ، «برنامه مدون عدم وابستگی به نفت» و «اقتصاد مقاومتی» را وعده بدهد. و البته بعد از رای دادن مراقب او خواهیم بود تا طمع نکند و دوباره گولمان نزند.