تبعات بحران مالی 2008 در روابط سیاسی کشورهای منطقه یورو
بحران مالی 2008 در حالی از ریشه های خود در بازار مسکن و اعتبارات آمریکا سربرآورد که تبعات آن در سطح گسترده به تمام بازارهای مالی جهانی شده سرایت کرد. بورس های لندن ، دبی و ژاپن از جمله بازارهای مهم جهانی هستند که همراه با بازار اوراق بهادار نیویورک و نزدک به کام بحرانی فرورفتند ، که به عنوان بزرگترین بحران از دهه 1930 تا کنون شناخته می شود. اما آن چه که بعد از آن در دو سوی اقیانوس اطلس رخ داد متفاوت بود. در غرب منطقه آتلانتیک ، ایالات متحده آمریکا ، به مدد ملی سازی های گسترده بانک ها و نهادهای مالی در معرض ورشکستگی و سیاست های پولی بی سابقه (معروف به تسهیل مقداری) فدرال ریزرو توانست با اعمال سیاست های پولی نامتعارف ، طی شش سال اقتصاد خود را احیا کند به طوری که در نوامبر سال جاری میلادی به نرخ بیکاری زیر 6% دست پیدا کرد. این در حالی بود که در طرف دیگر این منطقه اوضاع به گونه ای دیگر رقم خورد. کشورهای اتحادیه اروپا با وجود شروع سیاست های متفاوتی چون ریاضت اقتصادی ، افزایش مالیات ها و کاهش مخارج دولتی و اخیرا با متوسل شدن به سیاست تسهیل مقداری تمام تلاش خود را برای خروج از بحران انجام دادند ، اما هنوز این منطقه با سطوح بالای بیکاری و بحران بدهی در برخی اعضای خود (از جمله یونان اسپانیا و پرتغال) دست و پنجه نرم می کنند.
در بعد اقتصادی ، آن چه در این منطقه رقم خورد
تبعات منفی زیادی برای کشورهای غرب اروپا به دنبال خواهد داشت ، اما شاید بتوان
اثرات بلند مدت تکاپوهای سیاسی این کشورها بر روابط میان آن ها را مهمتر ارزیابی
کرد. منازعات سیاسی اتحادیه اروپا در سال های ابتدایی بحران در جدال کشورهای
قدرتمند تر (آلمان و فرانسه) با اتحادیه بر سر تقسیم نابرابر سهم راه حل های
اقتصادی شروع شد. در این سال ها این کشورها به خاطر این که یک تنه بار احیای قدرت
اقتصادی منطقه یورو را به دوش می کشیدند و مجبور به پرداخت وام های کلان به دولت های
ضعیف تر بودند ناراضی به نظر می رسیدند. اما فارغ از این اختلافات ، آن چه بعد از
آن رخ داد موج گرایش مردم اروپا به جریانات چپ در چه انتخابات ملی و چه انتخابات
اتحادیه بود. انتخاب یونکر به ریاست گروه یورو از جناح سوسیالیست های لوکزامبورگ ،
اولین نمود شروع این گرایش ها در قاره ای بود که در سال های جنگ سرد خط مقدم نزاع
لیبرالیسم و کمونیسم روسی بود. در ادامه این جریان ، پیروزی آلکسو سیریزا از حزب
سیپراس در انتخابات نخست وزیری یونان بود که امروز درد سرهای بسیاری را در اتحاد سیاسی منطقه یورو ایجاد
کرده است.
سیریزا با وعده پایان سیاست های ریاضت اقتصادی و احیای اقتصاد یونان به قدرت رسید.
پس از به قدرت رسیدن ، مهمترین منازعه یونان و کشورهای اتحادیه خصوصا آلمان بر سر
برنامه بدهی مالی این کشور به سایر کشورها بود. او در روزهای اولیه پیروزی
انتخاباتی خود پایان پنچ سال درد و تحقیر و مذاکره بر سر بدهی های این کشور را به
یونانیان نوید داد. یونان که از سال 2009 وارد بحران وسیع بدهی های دولتی شد ،
امروز در انتهای مهلت بازپرداخت بدهی های خود و خطر ورشکستگی دولتی قرار دارد.
مذاکرات نخست وزیر یونان با سه نهاد صندوق بین المللی پول ، بانک مرکزی اتحادیه
اروپا و اتحادیه اروپا در حالی به اتمام رسید که وزیر امور خارجه آلمان از تئاتر
یونانیان دراین مذاکرات سخن گفت. در مقابل این اظهارات یونان تهدید کرد تمایل دارد
از اتحادیه اروپا خارج شده و واحد پول دراخما را به جای یورو احیا کند. با یک نگاه
به نشریات و وبسایت های تحلیلی اقتصادی دنیا ، موجی گسترده از انتقادات و تمسخرهای
این رسانه ها به سمت نخست وزیر چپ گرای یونان جلب توجه می کند که حکایت از ترس
اتحادیه اروپا و هم پیمان آمریکایی اش از گسترده شدن دوباره گرایش های ملی گرایی
اقتصادی میان کشورهای ضعیف تر این اتحادیه را نشان می دهد. تهدید نخست وزیر یونان
به خروج از اتحادیه اروپا گزینه ای به شدت مطلوب برای کشورهایی چون اسپانیا و
پرتغال است که در این سال ها مجبور به تحمل بار سنگین ریاضت های اقتصادی دیکته شده
از سوی اتحادیه هستند.
در خارج از اتحادیه ، گذشته سیاسی قاره سبز و اختلافات به جا مانده از سال های جنگ های اروپایی اول و دوم همواره آتش زیر خاکستری است که هر از گاهی اتحادیه اروپا را تهدید می کند. جمله معروف از چرچیل به جامانده که وقتی به او گفتند مختاری بین پیوستن به اروپای قاره ای یا انداختن خود به اقیانوس اطلس را انتخاب کنی جواب داد : ترجیح می دهم خودم را به آب بیندازم !!!. این تمایل امروز هم به برای این ناحیه باقی مانده به نوعی که هنوز در داخل انگلستان درباره پیوستن یا نپیوستن به اتحادیه اروپا و کنار گذاشتن واحد پول ملی اجماع سیاسی شکل نگرفته است. موضوع مخالفت انگلستان با پیوستن به اتحاد پولی اروپایی همواره مساله جدی در مناسبات قاره سبز بود و در انتخابات اخیر این کشور یک بار دیگر وارد کمپین های انتخاباتی نامزدها شد. در می 2015 ، کامرون فرصت این را یافت تا با بدست آوردن اکثریت غالب پارلمانی و بدون نیاز به ائتلاف با سایر گروه های سیاسی یک بار برای همیشه برای این موضوع تصمیم گیری کند. اختلاف جدی انگلستان با آلمان قدرت اقتصادی اول قاره اروپا مساله ای است که این انتخاب آنگلوساکسون ها را به شدت مشکل می کند.
به هر صورت رکود اقتصادی به جا مانده از بحران مالی 2008 زمینه ای فراهم کرده تا شکنندگی روابط سیاسی در قاره اروپا بیش از پیش نمایان شود. در بیان علل شکل گیری اتحادیه اروپا ، برخی کارشناسان بر روی انگیزه کشورهای اروپایی در شکل دادن به ساختار سیاسی واحد برای پوشش منازعات قدیمی ارضی ، سیاسی و قومیتی این منطقه تاکید می کنند. خاطره تاریخ اروپا از جنگ های مذهبی 30 ساله ، منازعات قدیمی نژادی ، و مهمتر از همه جنگ های اروپایی اول و دوم ، کشورهای اروپایی را به وضع نوعی وحدت اجتماعی قراردای برای پوشش شکاف های این تاریخ پرمنازعه ترغیب کرد. گفته می شود گله گرگ ها دایره وار می خوابد تا همه مراقب حمله احتمالی یکدیگر باشند. اما انگار این بار برخی تمایلی ندارند با گرگ ها بدوند !